- ولی داشتن
- داشتن کسی که پول عیش و عشرت رفق را بپردازد. توضیح وقتی که یک ازلاتها چنین کسی را پیدا کند هنگام دعوت کردن و (بفرما زدن) برفقایش می گوید: بیایید برویم امشب ولی داریم خ)
معنی ولی داشتن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
رهبر داشتن
پایداری کردن، ثبات ورزیدن، استقامت
صواب بودن امر، روداشتن
در چله خانه معتکف شدن مدت چهل روز مدت چهل روز بعبادت و ریاضت پرداختن، در روز چهلم مرگ عزیزی مراسم خاصی برپا کردن
رطوبتی بودن
جلوه داشتن، ظهور
مت داشتن لغزش داشتن نادرستی داشتن در گفتن خواندن یا نوشتن اشتباه داشتن: املای تو پنج غلط دارد
زیاده روی کردن
فاسق داشتن زن: (و زن مولی داشت شب خلوت در اثنا مفاوضه این احوال با مول بگفت)
گراییدن کشیده شدن نیازیدن کامستن علاقه داشتن تمایل داشتن: (صریحا بمردم میگوید که حضرت شاه میل بمذهب تسنن دارند
زمینه داشتن پروهان داشتن محمل داشتن دلیل داشتن (غالبا بایای نکره ظید) : (پس هر نوع را که از جنس منبعث و بر آن متفرع باشد اسم جنس نهادن و در دایره علی حده آوردن وجهی ندارد)
هوس داشتن میل مفرط داشتن اشتیاق داشتن
Weightiness
alcançar o cume
достигать вершины
pesadez
den Gipfel erreichen
osiągać szczyt
ciężkość
тяжесть
досягати вершини
вагомість
zwaarte
Gewicht
crestear
pesanteur
raggiungere la cima